از وقتی خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش رو شنیدم، تنها چیزی که میبینم خون پاشیده شدهس.
اصلا انگار عینکی خونآلود رو چشمامه که فرقی نمیکنه کجا رو ببینم، چی رو ببینم؛ همه جا رو خون گرفته.
گاهی فکر میکنم، مگه ما چقدر توان داریم که اینهمه مصیبت از در و دیوار میباره؟
ما آدمهایی هستیم که زیر سایهی جنگ، در سختترین شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داریم هر کدام به طریقی تلف میشیم.
و این دردناکه، خیلی دردناک.
آخرین دیدگاهها