شاید میخواهم گریه کنم، یعنی باید گریه کنم. چون لابد وقتی نمیشود فریاد زد یا شیشهها را شکست، باید گریه کرد.
((شهریار مندنیپور))
یادم نمیآمد روزم چطور گذشته بود. یک آن انگار ارتباطم با همه چیز قطع شده بود. چند دقیقه طول کشید تا کارهایم یکی یکی یادم آمدند. همه مهم بودند، هر کدام در جهت اهدافی کوتاه یا بلند مدت و غیر قابل حذف.
فکر کردم
چقدر هم با هم سنخیت دارند!
چقدر هم از هم حمایت میکنند!
چقدر هم در راستای خواستههای قلبیام هستند!
دارم چکار میکنم واقعا؟
از صبح دویدن تا شب برای چه؟ فرار از کی؟ خودم؟ تا کی فرار؟ پس کجاست تمرکز؟ کجاست خواستهی قلبیام؟ فرصت کوتاهه؟
چندکاری در بهترین شرایط، از آدم همه کارهی هیچکاره میسازد. بگذریم که انجام درستِ هر کاری هم، بهترینِ تو را میخواهد، تمامِ تو را میخواهد.
گاهی باید بایستی جلوی آینه و مچ خودت را بگیری! باید فقط بپرسی! بیوقفه بپرسی! حتی منتظر جواب نمانی!
گاهی باید آنقدر بپرسی تا جواب خودت را ندادی بیخیال نشوی.
گاهی باید سر رشتهی ریسمان را بگیری و آرام آرام ادامه دهی.
امروز بعد از مدتها در جمعی مجازی حضور داشتم که دوری از آنها سخت بود. ورای همهی بودنها و داشتنها، گاهی وجودِ یک مفهوم، سَبکی از زندگی، حتی داشتنِ علاقهای شدید، دلگرم کننده است. علاقهای که گویی هویت تو را شکل میدهد. میدانی هرچقدر دُورش بزنی، بپیچانیاش، بیخیالش شوی؛ روزی سراغت میآید. فقط باید بپایی آن روز خیلی دیر نشده نباشد.
و من گاهی نگران میشوم.
از جبر زندگی که بگذریم، باید مراقب همان اندک اختیار هم بود.
که تمام انتخابیست که داریم!
مدتیست سر زدن به قفسههای کتاب در کتابفروشی که قبلا ساعتها مرا غرق آرامش و لذت میکرد، مرا مهمانِ حجمی از غم و اندوه میکند! میدانم جایگزینها چندان اثربخش نبودهاند، حتی گاهی اثرشان از قرص مُسکنی موقتتر بوده است. میدانم برخی رنجها را باید چون کولهباری به دوش کشید. میدانم از برخی زخمها باید گذشت. و برای گذر از برخی از آنها زمان بیشتری نیاز است، اما در نهایت که باید گذشت. آن هم با هر آنچه در توان داریم، هر آنچه در دست داریم از پذیرش گرفته تا فراموشی، معنابخشی، از جزء به کل رسیدن یا از کل به جزء رسیدن، توجیه تغییر مسیرها و…
میدانم برخی زخمها، بخشِ انکارناپذیری از هویت ما میشوند، بخشی از روایتِ شخصیِ ما، بخشی از تجربهی زیستهی ما و بخشی از درسهای معلم زندگی!
شاید به زمانِ بیشتری نیاز دارم.
آخرین دیدگاهها