البته که همهی داشتههایمان را به مرور زمان از دست میدهیم. از نزدیکترین عزیزانمان، طراوت و شادابی پوست، پرپشتی مو و بینایی و شنوایی و… گرفته تا خاطرات و هوشیاری ذهن و نهایتا همهی همه را.
اما پذیرشِ اینکه مسئلهای زودتر یا دیرتر از موعد مقررش اتفاق بیفتد، همیشه دردناک است.
و من مدتیست که درگیر یکی از این زودتر اتفاق افتادنها هستم. مدتیست موهایم ریزش دارد.
و دلیل آن کرونا، آمپول کرونا، تغذیه نامناسب و کمبود ویتامین، کم خونی، مشکل تیروئید، مادهی شیمیایی که به آب اضافه میشود، شامپوی نامناسب، استرس یا هر عامل دیگری که هست؛ به شدت استرسزا است مخصوصا اگر زن باشی.
نوجوان که بودم، کم کم که با محدودیتهام به عنوان یک دختر آشنا میشدم، دلم میخواست پسر باشم!
ولی کم کم بعضی محدودیتها را پذیرفتم، بعضیها را دور زدم، بعضیها دورم زدند، در برابرِ بعضیها ایستادم و بعضیهاشان محکمتر جلوم ایستادند!
اما شاید جز زمانهایی که تغییرات هورمونی آن هم در شرایط خاص من را بهم ریخته، با زن بودن نه تنها مشکلی نداشتهام که گاهی حتی ترجیحش هم دادهام.
اما وقتی شستن سر و دیدن آن همه مو کفِ حمام کابوسی میشود، وقتی ریزش قطع نمیشود؛ فکر میکنم کاش مرد بودم که راحتتر با ریزش مو کنار میآمدم!
نمیخواهم به دلیل این تفکر، ریشههایش، درست و اشتباه بودنش، عوامل موثر بر آن و… فکر کنم.
فقط امیدوارم افراد کمتری و به خصوص زنان کمتری با مسئلهی همهگیر این روزها مواجه شوند.
باید تلاش کرد عامل ریزش موها را پیدا و رفع کرد.
تصویر:
اثری هنری از مهشید فرشیدی
آخرین دیدگاهها