به جا نیاوردی مرا
و این غمگینترین دیدار بود!
You didn´t fulfill me
and this was the saddet meeting
!my dear father-in-low
گاهی لازم است کمی دور شد
از تکرارها، روزمرگیها و روزمرهگیها.
گاهی باید رها کرد
هر آنچه بندی است به دستها و
پابندی به پاها.
گاهی باید
دور شد و نفس کشید.
دور شد و سکوت کرد.
کافی است بهانهای جور شود
و این ده روز بهانهای بود
برای دور شدن
به قصد نزدیک شدن!
برای رفتن
به قصد ماندن!
برای فراموش کردن
به قصد به یاد سپردن!
آخرین دیدگاهها