دیروز باید گزارشی مینوشتم، مطلبی را دوباره میخواندم و نظرم را مکتوب میفرستادم که هر دو میان دوندگیهایِ قبل از سفر گم شدند.
بدتر از همه شب با حال نچندان خوبی خوابیدم. اتفاقی که به ندرت پیش میآید. نه اینکه به ندرت ناراحت شوم، که لحظههای شادی و ناراحتی تار و پور زندگی هستند. و مدتیست که به شدت روی لحظههای غمگین زندگیام مکث میکنم، تجزیه و تحلیلشان میکنم. حتی با غمهایم خلوت میکنم که بیشتر درکشان کنم.
و در حالت کلی سعی میکنم آنها را بپذیرم و کنار خودم بمانم تا از آنها عبور کنم. حتی سعی میکنم به طنابهایی چنگ بیاندازم که بتوانم از لبهی پرتگاه با کمترین آسیب بگذرم.
دیشب اما با همان حال بد خوابیدم. نمیدانم چرا هیچ تلاشی برای تغییر ذهنیتم، برای بدست آوردن تعادلی حتی مقطعی نکردم. و به عزیزانم هم این اجازه را ندادم که کمک کنند عبور کنم از آن!
گاهی چیزی ناراحتت میکند که حتی قابل بیان کردن هم نیست. هر طور بالا پایینش میکنی، میبینی راجع بهش صحبت نکنی، بهتر است.
بگذار فقط روی دلت سنگینی کند.
بگذار مطرح کردنش، باعث مشکلات بیشتری نشود.
امیدواری تو اشتباه کرده باشی!
امیدواری تو اشتباه کرده باشی و اینجور مواقع تنها و تنها و تنها جاییست که برای خودت دلسوزی میکنی.
هرگز دوست نداری دچار قربانیاِنگاری شوی برای همین جاهایی از زندگی حتی روبروی خودت میایستی.
اما تنها جایی که دلت میخواهد، اشتباه کرده باشی، یا جایی که در دلت عین یک دختر بچهی کوچک دعا دعا میکنی که عزیزت کتمان نکند؛ همین مواقع است.
خودت هم باورت نمیشود، گاهی شنیدنِ کتمانِ آنچه رخ داده، به مراتب سختتر از خودِ حادثه است.
میبینی؟
گاهی چیزی ناراحتت میکند که حتی قابل بیان کردن هم نیست.
گاهی به خودت میگویی سخت نگیر. سعی کن توقعی نداشته باشی،
تا سختتر نشود.
که زندگی به اندازهی کافی دارد همه را میچلاند.
هیچ دیگریای جزئی از تو نیست که بخواهد حتی با وجود همه و همهی نزدیکیها، مثل تو به مسئلهای خاص فکر کند یا کار خاصی انجام بدهد.
و این در ذاتِ وجود است.
و در یگانگیِ وجود.
و پذیرش وجودِ دیگری درست همانگونه که هست، حتی اگر گاهی لبههای تیز وجودتان به یکدیگر گیر کند، مهمترین اصلِ رابطهی نزدیک است.
و جالب اینجاست که هر چقدر حسِ نزدیکیات به فردی بیشتر باشد، درگیری بین چرخدندههایِ وجود بیشتر میشود که خود آسیبرسان است و باید بیشتر مراقب بود. و همین نشان این مسئله هست که کمی، فقط کمی دورتر بایستی.
آخرین دیدگاهها