ببین، بگذر و برو

دارم به این مسئله فکر می‌کنم آیا جواب بعضی رفتارها را باید عینا با همان شدت، یا با شدتی کمتر یا بیشتر داد. شاید جواب این سوال در بازه‌های زمانی مختلف و در رابطه با موقعیت‌های مختلف، متفاوت باشد.

امروز متوجه برخورد غیردوستانه‌ی عزیزی شدم که البته مدت‌ها پیش اتفاق افتاده بود و من بی‌خبر بودم. اما هر چقدر سعی کردم مشابه همان عمل را انجام بدهم، نتوانستم.

فکر کردم، من که نمی‌دانم تحت چه شرایط روحی و جسمی و چه فشارهای محیطی‌ای این تصمیم را گرفته است. البته که این به معنای توجیه عملکردش نبود، صرفا برای این بود که بهتر بتوانم شرایط پیش آمده را مدیریت کنم. قضاوت درست‌تری داشته باشم و حتی لازم باشد، بی‌خیال شوم و به قول معروف ببینم و بگذرم. یا واقعیتی مصلحتی را به جای حقیقتی تلخ به خورد خودم بدهم. اگر می‌دانست که بعد از حدود یک سال متوجه کارش شده‌ام، قطعا می‌فهمید که در تیرراس نگاهم نبوده و نیست. و نیازی به آن رفتار نبوده. بسیاری از حساسیت‌های ما ساخته و پرداخته‌ی ذهن ماست و نه حقیقت!

اینکه فردی رفتار غیردوستانه‌ای انجام می‌دهد به خود او برمی‌گردد و حالات درونی‌اش. ای کاش می‌شد برایش کاری انجام داد. اما فردی که با سرعت به سمت پرتگاه می‌دود را چگونه می‌توان نگه داشت؟ از طرفی چه لزومی دارد به اسم تلافی کردن برخلاف اعتقاد، میل و جهان‌بینی‌ات عمل کنی. ذهنیت منفی دیگری مال خود اوست و تنها می‌توانی از آن دوری کنی. مخصوصا اینکه بارها به او فضای گفت‌وگو داده‌ای اما بی‌فایده بوده است. خلاصه اینکه زندگی کوتاه است و ما آنقدر زمان نداریم که بخواهیم برای هرکسی و هر موضوعی وقت بگذاریم. به جای درگیر شدن با مسئله‌ای آزاردهنده، سعی کنیم کار مفیدی انجام دهیم و فرد موثرتری باشیم. همه‌ی ما گاهی آگاهانه یا نا‌آگاهانه اشتباهاتی مرتکب می‌شویم که گاه مدت‌ها طول می‌کشد متوجه آن شویم و گاهی هرگز. و این هرگز چه نقطه‌ی تاریکی‌ست.

فقط ای کاش آنقدر صادق باشیم که موضع‌مان را صریح مشخص کنیم. لزومی به این دو پهلو عمل کردن نبوده و نیست. پرده‌پوشی را کنار بگذاریم و خود واقعی‌‌مان باشیم. اینجاست که یاد همان پاراگراف معروف ژان کریستف می‌افتم:

((جرأت کنید راست و حقیقی باشید. جرأت کنید زشت باشید! اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید. خود را همان که هستید نشان بدهید.))

آنچه در این تجربه بیشتر از همیشه برایم ملموس بود، این بود که سن انسان‌ها را بزرگ نمی‌کند. پختگی از نگاه و عملکرد آدم‌ها می‌آید نه از تعداد برگ‌هایی که از تقویم گذرانده‌اند.

عکس: رویشی در دلِ جاده‌ای!

روستای دهکلان شیرگاه، ماسال

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *